دوره آموزشی آنلاین اصول و فنون مذاکره

کلمات کلیدی

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰۹:۰۹۱۵
آبان

در این قسمت و در ادامه مبحث «مذاکرات رقابتی» به موضوع «نحوه ارائه اطلاعات» خواهیم پرداخت. یک مذاکره‌کننده موقت باید بتواند اطلاعاتی که به طرف مقابل می‌دهد را کنترل کند و  هر حرفی را در هر زمانی بیان نکند. با ما همراه باشید.

کم گوی و گزیده گوی!

مذاکره‌کننده در یک مذاکره رقابتی صرفا باید اطلاعاتی را برای طرف مقابل آشکار کند که موضع طرف مقابل را به موضع مورد نظر، نزدیک می‌کند. پنهان کردن داشته‌ها، از جمله مهمترین مهارت‌های یک مذاکره کننده است. ساده‌ترین روش پنهان کردن اطلاعات، «کم صحبت کردن» است.  سکوت علاوه بر اینکه در حفظ اطلاعات موثر است، می‌تواند برای کسب اطلاعات از طرف مقابل نیز به کار گرفته شود.

ترفند: سکوت

 (در این ترفند مذاکره‌کننده تلاش می‌کند هر چه بیشتر سکوت کرده و طرف مقابل را با سکوت تحت فشار قرار دهد. تحمل سکوت برای هیچکس در مذاکره آسان نیست و بسیاری از مذاکره‌کنندگان غیرحرفه‌ای در چنین وضعیتی، برای شکستن جو سنگین ناشی از سکوت، اطلاعات و حتی امتیازهای مهمی را به طرف مقابل می‌دهند!

ضد ترفند: سکوت را با هوشمندی بشکنید!

سکوت را به گونه‌ای بشکنید که اطلاعات ارزشمند و مهمی را به طرف مقابل ارائه نکند؛ برای این کار می‌توانید از چنین جملاتی استفاده کنید:

-        من داشتم به این نکته در حرف شما فکر می‌کردم که ...

-        نظر مدیر شما در این خصوص چیست؟

-        به نظر شما در گذشته به روش دیگری عمل نمی‌شد؟

-        احتمالا شما هم داشتید فکر می‌کردید که...

ترفندهای دیگری نیز در مذاکره برای پنهان کردن اطلاعات وجود دارد. ترفندهایی از قبیل:

- استفاده از «نماینده ناتوان»: در این روش طرف مقابل برای تصمیم‌گیری ناتوان است (قدرت زیادی ندارد) و یا وانمود می‌کند که قدرت و اطلاعات کافی را ندارد.

- «بمباران کردن طرف مقابل با اطلاعات فراوان و پراکنده». طرف مقابل در مقابل حجم زیاد اطلاعات سردرگم خواهد شد و نمی‌داند کدام‌یک از اطلاعات واقعا ارزشمند و مهم هستند.

- «نقل کردن اطلاعات به صورت انتخابی»: در این ترفند مذاکره‌کننده اطلاعات دستچین شده را در اختیار طرف مقابل می‌گذارد. به مثال زیر توجه کنید:

مثال

یک مذاکره‌کننده در تبیین دلیل افزایش قیمت محصولات خود، به افزایش پنجاه درصدی متوسط قیمت انرژی اشاره می‌کند. اما به این نکته اشاره نمی‌کند که انرژی تنها ۲۰ درصد از قیمت تمام‌شده محصول او را تشکیل می‌دهد!

در این گونه مواقع توصیه می‌شود بلافاصله ارتباط داده‌های ارائه شده در جلسه با موضوع اصلی مذاکره را کشف کنید و هر جا از نظر شما، ارتباط شفافی وجود نداشت، بدون خجالت کشیدن از طرف مقابل در مورد آن توضیح بیشتری بخواهید.

 

امین تجملیان
۰۹:۰۶۱۵
آبان

به خاطر داشته باشید که اولین سخنان شما در مذاکره، لحن طرف مقابل شما و به تبع آن لحن شما را در ادامه مذاکره تعیین می‌کند. اگر مذاکره را با لحنی تهاجمی شروع کنید، طرف مقابل اینگونه برداشت خواهد کرد که وارد یک جنگ تمام عیار شده و او نیز احتمالا چنین لحنی را بر خواهد گزید. 

یکی از تهدیدهای اصلی یک مذاکره، تهاجمی شدن آن است. در چنین شرایطی طرفین ممکن است حتی امتیازهایی که در گام‌های قبلی مذاکره پیشنهاد کرده‌اند را نیز پس بگیرند و در این صورت رسیدن به توافق بسیار بعید می‌شود.

بنابراین توصیه می‌شود حتی‌الامکان لحن دوستانه و صمیمی را برگزینید و همواره به خاطر داشته باشید که هدفتان از مذاکره، نزدیک‌شدن طرف مقابل به پیشنهاد شماست؛ برای دستیابی به این هدف، لحن صمیمانه و دوستانه راهگشاتر است.

سازگاری در رفتار و لحن بسیار مهم است!

شاید ما با افرادی که رک و صریح صحبت می‌کنند،‌کمتر احساس راحتی و صمیمیت کنیم ولی بی‌شک چنین افرادی را به کسانی که یک بار بسیار ملاحظه‌کننده و صمیمی با ما برخورد کرده‌اند و بار دیگر بسیار بی‌پرده و صریح سخن گفته‌اند، ترجیح می‌دهیم! چرا که می‌دانیم تکلیفمان با گروه اول چیست، ولی نمی‌دانیم با گروه دوم چگونه باید رفتار کنیم.

به این موضوع، «احساس رفتار سازگار» می‌گوییم. ما باید در طول مذاکره «سازگاری رفتاری» خود را به طرف مقابل نشان دهیم و از این طریق اعتماد طرف مقابل را به خود و مواضعمان حفظ کنیم.

مثال:

مذاکره‌ای را در نظر بگیرید که با جملات بسیار مثبت و دوستانه و با اشاره به علاقه به همکاری بلند مدت شروع کرده و بلافاصله سخت‌ترین موضع ممکن را اتخاذ کنید. در این حالت طرف مقابل دچار سردرگمی خواهد شد. یا حالتی را در نظر بگیرید کهه مذاکره را با موضعی بسیار سخت و تهاجمی شروع کرده‌اید ولی ناگهان بدون داشتن دلیلی مشخص، از موضع خود عقب‌نشینی کرده و پیشنهادی معقول و منطقی ارائه کنید. در هر یک از این حالت‌ها، طرف مقابل احساس می‌کند رفتار شما دوستانه و صادقانه نیست و شما از سازگاری رفتاری برخوردار نیستید.

بنابراین هیچ‌گاه اجازه ندهید رفتار ناسازگار در طول مذاکره، زمینه‌ساز شکست شما شود.

تمرین:

به مذاکرات کاری که تاکنون داشته‌اید توجه کنید. آیا موردی را به خاطر می‌آورید که رفتار ناسازگاری طرف مقابل، باعث بی‌اعتمادی شما به او و آسیب خوردن به مذاکره شده باشد؟

 

امین تجملیان
۱۰:۱۱۰۹
آبان

ابتدا ما شروع کنیم یا اجازه دهیم طرف مقابل پیشنهادش را مطرح کند؟

مذاکره کنندگان معمولا با حرف‌های عمومی و خوشایند مذاکره را آغاز می‌کنند. این مرحله در یک مذاکره ساده، شاید بیشتر از یک دقیقه طول نکشد ولی در مذاکرات پیچیده یا سیاسی ممکن است ماه‌ها دو طرف مذاکره در این مرحله باشند.

ولی به هر حال زمانی می‌رسد که باید وارد اصل موضوع شد. در بسیاری از مواقع توصیه می‌شود، شما آغازکننده مذاکره نباشید. (دوم باشید!) اما این توصیه در همه جا کاربرد ندارد. 

چه مزایایی برای دوم بودن در مذاکره وجود دارد؟

·        هر فردی که مذاکره را آغاز می‌کند حجم زیادی از اطلاعات را در اختیار طرف مقابل می‌گذارد.

·        طرف مقابل فرصت خواهد داشت که پیشنهاد خود را اصلاح کرده و استراتژی بهتری را اتخاذ کند.

·        طرف اولی که مذاکره را شروع می‌کند، صرفا موضع خود را مشخص می‌کند؛ اما طرف مقابل با اعلام موضع خود، تا حد زیادی نتیجه مذاکره را هم معلوم می‌کند. مثلا اگر فروشنده‌ای قیمت کالای خود را ۱۰۰۰۰ تومان تعیین کرده باشد و شما قیمت ۸۰۰۰ تومان را پیشنهاد کنید، به احتمال زیاد قیمت نهایی در حدود ۹۰۰۰ تومان خواهد بود. بنابراین نفر دوم این شانس را دارد که پیشنهاد خود را به گونه‌ای ارائه دهد که نتیجه مذاکره تا حد زیادی به خواسته او نزدیک باشد.

چه زمانی بهتر است نفر دوم در مذاکره باشیم؟

علاوه بر مزایای بالا، نفر دوم بودن در مذاکره در شرایط زیر قابل توصیه است:

·        زمانی که حوزه مذاکره برای شما ناشناخته است و در مورد آن هیچ آشنایی قبلی ندارید.

·        زمانی که هیچ اطلاعاتی در مورد انتظارات طرف مقابل ندارید و نمی‌دانید آنها چه پیشنهادی را منصفانه می‌دانند و از چه نتیجه‌ای راضی هستند؟

·        زمانی که شما از قدرت یا اختیار تعدیل موضع خود برخوردار هستید و می‌توانید به راحتی با شنیدن موضع طرف مقابل، پیشنهاد خود را اصلاح نمایید.

چه زمانی دوم بودن خوب نیست؟!

در موارد زیر قطعا به نفعتان است که شروع کننده مذاکره باشید:

·        وقتی در زمینه مورد نظر دارای اطلاعات و تجربه پیشتر هستید و می‌دانید که نتیجه منصفانه مذاکره چه خواهد بود. در این مواقع بهتر است شما شروع کنید چرا که اگر طرف مقابل شروع کرده و به دلیل ناآگاهی پیشنهاد نامناسبی را روی میز بگذارد، تعدیل کردن آن بسیار دشوار خواهد بود.

·        وقتی طرف مقابلتان را به خوبی می‌شناسید و از خواسته‌ها و خلق و خوی وی اطلاع دارید.

·        زمانی که می‌خواهید این حس را ایجاد کنید که از موضع مستحکمی برخوردار هستید و دقیقا می‌دانید که چه می‌خواهید.

 

امین تجملیان
۱۰:۱۰۰۹
آبان

«همیشه سعی کنید مذاکره به صورت برنده برنده اجرا شود»

این توصیه‌ای است که بسیار شنیده‌ایم. اما واقعیت این است که این توصیه همیشه قابل اجرا نیست. وقتی طرف مقابل زیاده‌خواه باشد و وقتی نتوان «کیک منافع مذاکره را بزرگتر کرد»، استراتژی برد-برد جواب نمی‌دهد. در برخی مذاکره‌ها حجم کیک (منافع حاصل از مذاکره) ثابت است و هدف مذاکره‌کنندگان صرفا گرفتن سهم بیشتری از این کیک است. در بعضی مذاکره‌ها هر ریالی که به جیب شما می‌رود،‌ از دارایی طرف مقابل کسر می‌شود و بالعکس. در چنین شرایطی مذاکره عملا شکل رقابتی به خود می‌گیرد.

در چند قسمت آتی به بررسی «مذاکرات رقابتی» خواهیم پرداخت و به ترفندها و روش‌های مورد استفاده در آن اشاره خواهیم کرد. ترفندهایی که ممکن است بعضی از آنها اخلاقی نباشند ولی آگاهی از آنها برای آمادگی داشتن در مواجهه با آن‌ها، ضروری است. 

محدوده قابل مذاکره در مذاکرات رقابتی چیست؟

اجازه بدهید با یک مثال بحث را شروع کنیم:

«رضا» در جستجوی یک واحد آپارتمان برای خرید است. او برای این کار تا سقف ۱۰۵ میلیون تومان بودجه در نظر گرفته و توانایی پرداخت یک ریال بیشتر نیز ندارد. او آپارتمان «کامیار» را دیده و پسندیده و به نظرش اگر کامیار قیمتی در حدود ۹۵ میلیون تومان را پیشنهاد کند هر دو طرف معامله خوبی کرده‌اند. کامیار فکر می‌کند که خانه‌اش ۱۰۰ میلیون می‌ارزد. با این حال او اگرچه به بنگاه‌ها این موضوع را نگفته ولی آمادگی دارد تا ۹۰ میلیون تومان نیز پایین بیاید.

 

در سناریوی فوق با چند قیمت مواجهیم:

۱۰۵ میلیون تومان (حداکثر بودجه خریدار) و ۹۰ میلیون تومان (حداقل قیمت درخواستی فروشنده) : نقطه ترک مذاکره یا نقطه مقاومت هستند. (Resistance Price)

۹۵ میلیون تومان (نقطه مورد نظر خریدار) و ۱۰۰ میلیون (نقطه مورد نظر فروشنده): قیمت هدف است (Target Price)

محدوده قابل مذاکره (Bargaining Range) فاصله بین نقطه ترک مذاکره دو طرف، ناحیه است. در زمانی که نقطه ترک مذاکره خریدار پایین‌تر از نقطه ترک مذاکره فروشنده باشد، اصطلاحا محدوده‌ای جهت حصول توافق وجود ندارد و مذاکره شکست خواهد خورد.

دو طرف مذاکره باید چگونه بحث را آغاز کنند؟ هر یک باید ابتدا چه قیمتی را پیشنهاد دهد؟ آیا استفاده از قیمت مقطوع بهتر است یا در نظر گرفتن جایی برای چانه‌زنی؟  تلاش خواهیم کرد در این دوره آموزشی به این مسائل پاسخ دهیم. با این حال باید توجه داشت که:

مستقل از استراتژی انتخاب شده در مذاکره، هر یک از طرفین باید قبل از شروع مذاکره در مورد «نقطه ترک مذاکره»، «قیمت هدف» و «پیشنهاد اولیه» تصمیم‌گیری نمایند.

 

امین تجملیان
۱۰:۰۶۰۱
آبان

در قسمت نهم دوره آموزش آنلاین، بحث «برنامه‌ریزی مذاکره» را به پایان خواهیم برد. همانطور که گفتیم در مرحله برنامه‌ریزی، باید بر روی چند موضوع فکر شود. در قسمت قبلی به

«تعریف موضوعات اصلی مورد بحث در مذاکره»، «ترکیب موضوعات و دسته‌بندی آنها»، «تعریف منافع» و «تعیین حد و مرزهای موجود در مورد هر یک از موضوعات و نقطه ترک مذاکره» پرداخته شد.

در این قسمت به سایر مواردی که برنامه‌ریزی باید به آنها توجه شود خواهیم پرداخت.

انتخاب نقطه هدف و نقطه شروع مذاکره

مثال: شما ممکن است برای خرید یک خودرو دست دوم حاضر باشید ۲۰ میلیون تومان (نقطه هدف) بپردازید، اما مذاکره خود را از ۱۸ میلیون تومان (نقطه شروع مذاکره) شروع کنید. همچنین ممکن است اگر طرف مقابل به کمتر از ۲۱ میلیون تومان راضی نشود، شما مذاکره را ترک کنید (نقطه ترک).

شرایط محیطی مذاکره

تلاش کنید پیش از آغاز مذاکره به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:

-        طرف مقابل من چه کسانی خواهند بود؟ زمینه تخصصی‌شان چیست؟ سمتشان چیست؟ تجربیات گذشته‌شان در زمینه مذاکره کدام است؟

-        چه کسانی را باید با خود به همراه ببرم؟ آیا یک مذاکره کننده کافی است؟ آیا لازم است یک وکیل یا حسابدار را نیز در تیم مذاکره قرار دهم؟

-        فرایند تصمیم‌گیری در تیم مقابل چگونه است؟ آیا یک فرد مسئول تصمیم‌گیری است یا تصمیم‌گیری به صورت تیمی است؟

-        چه کسانی مذاکره را می‌بینند؟ آیا مذاکره انعکاس رسانه‌ای دارد؟ آیا سهامداران دو طرف از نتیجه مذاکره مطلع می‌شوند؟ آیا مدیران ارشد از فرایند مذاکره مطلع خواهند شد یا فقط نتیجه مذاکره را می‌بینند؟

-        سایر شرایط محیطی:

o      سابقه روابط دو طرف چگونه بوده است و چه اثری بر مذاکره دارد؟

o      دو طرف به رابطه خود در آینده چگونه نگاه می‌کنند؟ چه انتظاری از رابطه دارند؟

o      چه محدودیت‌های زمانی برای هر یک از طرفین وجود دارد؟

o      چه قوانینی باید در مذاکره رعایت شود؟

تحلیل موقعیت طرف مقابل و نحوه مطرح کردن موضوعات برای او

پیش از شروع مذاکره باید حتی‌الامکان شناخت کافی از روحیات/ سوابق/ تمایلات/ خواسته‌ها/ منافع طرف مقابل به دست آوریم. بر اساس این اطلاعات می‌توانیم در مورد نحوه مطرح نمودن موضوعات برای او و چگونگی اتخاذ استراتژی مذاکره، تصمیم بگیریم. این موضوع در حوزه علم ارتباطات مورد بحث قرار می‌گیرد و در آینده‌ در مورد آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.

 

امین تجملیان
۱۰:۰۴۰۱
آبان

در این قسمت و قسمت بعدی از دوره آموزش آنلاین، موضوع «برنامه‌ریزی مذاکره» را پی می‌گیریم و به مواردی که در برنامه‌ریزی باید به آنها توجه شود خواهیم پرداخت.

مواردی که در مرحله «برنامه‌ریزی مذاکره» باید به آنها توجه نماییم.

-        تعریف موضوعات اصلی مورد بحث در مذاکره

-        ترکیب موضوعات و دسته‌بندی آنها

-        تعریف منافع

-        تعیین حد و مرزهای موجود در مورد هر یک از موضوعات و تصمیم‌گیری در مورد بهترین انتخاب جایگزین مذاکره

-        تعریف اهداف و نقطه شروع مذاکره در مورد هر یک از پیشنهادهای اولیه

-        ارزیابی شرایط محیطی

-        تحلیل و ارزیابی وضعیت طرف مقابل

-        برنامه‌ریزی برای مطرح کردن هر یک از موضوعات و نحوه دفاع از آنها

در ادامه در مورد هر یک از این موارد بیشتر توضیح خواهیم داد.

تعریف موضوعات اصلی مورد بحث در مذاکره

برخی از مذاکره‌ها بحث تنها بر سر یک موضوع است و در برخی از مذاکره‌های پیچیده، موضوعات متعددی مورد بحث است. به عنوان مثال در مذاکره بر سر خرید یک شرکت مسائل متعددی نظیر قیمت، زمان انتقال مدیریت، نحوه به کارگیری کارکنان فعلی و ... از جمله موضوعات مورد بحث است.

باید توجه داشت مذاکره‌ای که تنها یک موضوع در آن وجود دارد، خواسته یا نخواسته، شکل رقابتی به خود خواهد گرفت.

یکی از مهارت‌های مذاکره‌کننده موفق این است که در مذاکره‌هایی که در آنها صرفا یک موضوع اصلی وجود دارد، موضوعات متعددی را در کنار موضوع اصلی قرار دهد تا ساختار مذاکره، شکل مذاکره برنده برنده به خود بگیرد. مثلا در مورد خرید یک واحد مسکونی، شاید تصور کنید که چنین مذاکره‌ای یک مذاکره رقابتی به ناچار خواهد بود و هر ریال سود یکی از طرفین به قیمت یک ریال ضرر طرف مقابل خواهد بود.

اما واقعیت این است که موضوعات دیگری نیز در بحث خرید خانه می‌توانند روی میز مذاکره قرار گیرند: زمان تخلیه، نحوه پرداخت پول، باقی گذاشتن برخی از وسایل و اثاث خانه و تقبل تعمیرات لازم از جمله این موضوعات هستند که می‌تواند مذاکره را از حالت یک بعدی خارج کند.

ترکیب موضوعات و دسته‌بندی آنها

در قسمت قبل توصیه شد که برای شکل‌گیری مذاکره مبتنی بر تعامل، بکوشید تعداد موضوعات مورد بحث را تا حد امکان افزایش دهید. اما باید توجه داشت که افزایش تعداد موضوعات می‌تواند باعث سردرگمی ما گردد. بنابراین باید این موضوعات را دسته بندی و اولویت‌بندی کرد. این کار باید حتما قبل از آغاز مذاکره انجام شود. پیشنهاد می‌شود مجموع صد امتیاز برای خواسته‌ها در نظر گرفته شده و این امتیاز بین موضوعات مختلف توزیع شود. در این صورت اگر در جلسه مذاکره بخواهید روی یکی از موضوعات به نفع موضوعی دیگر امتیاز دهید، می‌توانید با مقایسه امتیاز هر موضوع، سریع‌تر تصمیم‌گیری نمایید.

تعریف منافع

خواسته‌ها چیزهایی هستند که بر سر آنها مذاکره می‌کنیم و «منافع» دلیل آن خواسته‌ها محسوب می‌شوند. ممکن است «خواسته» یک مشتری، «پاسخگویی ما در قبال ایرادی باشد که در کالا وجود داشته است» ولی دلیل و منفعت او، «تخفیف گرفتن بیشتر» باشد. بنابراین باید پیش از مذاکره منافع خود و طرف مقابل را حتی‌الامکان تحلیل نماییم.

تعیین حد و مرزهای موجود در مورد هر یک از موضوعات و تصمیم‌گیری در مورد بهترین انتخاب جایگزین مذاکره

نقطه ترک مذاکره نقطه ای است که هزینه‌های ناشی از مذاکره از سود حاصل از آن بیشتر باشد. به عنوان فروشنده یک کالا، نقطه ترک مذاکره شما قیمتی است که اگر مشتری بخواهد یک ریال کمتر از آن را بپردازد، حاضر به ادامه مذاکره با او نخواهید بود. تعیین نقطه ترک مذاکره اگر چه ساده به نظر می‌رسد ولی بسیار مهم است و متاسفانه در بسیاری از اوقات مشاهده می‌شود که مذاکره‌کنندگان نقطه ترک مذاکره را برای خود تعیین نکرده‌اند. به عنوان مثال کسی که در مزایده برای خرید یک کالا شرکت می‌کند، گاه در رقابت با دیگری، قیمت پیشنهادی خود را به طرز غیر قابل قبول بالا می‌برد. در چنین شرایطی، عموم مذاکره‌کنندگان غیر حرفه‌ای فراموش می‌کنند که باید بر اساس «نقطه ترک مذاکره» و نه «موضع طرف مقابل» در مورد ادامه دادن مذاکره تصمیم بگیرند.

همچنین «بهترین انتخاب جایگزین مذاکره» نکته دیگری است که باید مورد توجه مذاکره کننده قرار گیرد. عموما مذاکره تنها راه حل نیست. روشهای دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند خواسته مذاکره کننده را تامین کند. وقتی مذاکره‌کننده‌ای در طول فرایند مذاکره، به نقطه‌ای می‌رسد که انتخاب‌های دیگر برایش جذاب‌تر از نتیجه حاصل از مذاکره است، دلیلی نخواهد داشت که به فرایند مذاکره ادامه دهد.

تمرین:

آخرین باری که به دنبال خرید کالایی با مبلغ نسبتا قابل توجه (مثلا لوازم برقی و الکترونیکی) بوده‌اید را به خاطر آورید. آیا برای خرید این کالا «نقطه ترک مذاکره» در نظر گرفته بودید؟

آیا می‌توانید مثالی از فواید مشخص کردن «نقطه ترک مذاکره» در زمینه‌های کاری خود ذکر کنید؟

 

امین تجملیان
۱۰:۰۲۰۱
آبان

در قسمت هفتم دوره آموزشی، موضوع «برنامه‌ریزی برای مذاکره» را آغاز می‌کنیم. موفقیت در هر کاری تابع «برنامه‌ریزی درست» است. مذاکره نیز از این قاعده مستثنی نیست. برخی از افراد تصور می‌کنند مذاکره‌کنندگان بزرگ بدون آمادگی و برنامه‌ریزی قبلی در جلسات مذاکره شرکت می‌کنند؛ اما این تصور درست نیست. اگر برنامه‌ریزی دقیقی انجام نداده‌اید و خودتان هم نمی‌دانید که در مذاکره به دنبال چه هستید، نباید توقع داشته باشید که مذاکره موفقی در انتظارتان باشد!

چرا برنامه‌ریزی برای مذاکره مهم است؟

متاسفانه بسیاری از مذاکره کنندگان به دلیل تنش‌های زیاد حاکم بر مذاکره و خسته‌کننده و زمان‌بر بودن برنامه‌ریزی برای مذاکره، از برنامه‌ریزی صرف‌نظر می‌کنند و مستقیما و بدون آمادگی کافی وارد مذاکره می‌شوند. این کار سبب می‌شود در جلسه مذاکره با مشکلاتی از قبیل موارد زیر روبرو شوند:

-        زمانی که طرف مقابل پیشنهادی بر روی میز می‌گذارد،‌ ارزیابی دقیقی از ارزش این پیشنهاد ندارند. ممکن است چیزی را قبول کنند که ارزش چندانی ندارد و یا چیزی را رد کنند که بسیار ارزشمند است.

-        به دلیل بررسی نکردن نقاط قوت و ضعف خود و طرف مقابل، نمی‌توانند از استراتژی مناسب برای پیشبرد مذاکره استفاده کنند.

-        فرایند تبادل امتیازات در مذاکره معمولا در مدت زمان نسبتا کوتاهی انجام می‌شود.با توجه به عدم آمادگی لازم ممکن است با تعلل یا تردید بیش از حد، نتوانند از این فرصت استفاده لازم را بنمایند.

-        شنیدن حرف‌ها و پیشنهادهای جدید که قبلا احتمال مطرح شدن آنها در مذاکره پیشبینی نشده است، موجب از دست دادن اعتماد به نفس آنان خواهد شد.

تعیین اهداف؛ اساسی‌ترین گام در برنامه‌ریزی یک مذاکره

اساسی‌ترین گام در طراحی و برنامه‌ریزی یک مذاکره، تعیین اهداف است. یک مذاکره کننده حرفه‌ای پیش از حضور در جلسه مذاکره، اهداف خود را به صورت روشن تعریف کرده و آنها را اولویت‌بندی می‌نماید.

مثال

یک شرکت ایرانی به اخذ نمایندگی فروش محصولات یک شرکت اروپایی در ایران تمایل دارد. این شرکت اهداف خود را در سه دسته طبق‌بندی می‌کند:

 

-        داشتن نمایندگی انحصاری

-        دریافت کارمزد بیش از ۵ درصد

-        دریافت حداقل ۱۰ درصد هزینه‌های دفتر

در چنین شرایطی، این شرکت می‌تواند «بسته‌های اهداف» خود را به شیوه‌های مختلفی تعریف کند. مثلا:

بسته ۱:

-        نمایندگی فروش انحصاری

-        دریافت ۸ درصد از قیمت فروش محصول به عنوان کارمزد

بسته ۲:

-        نمایندگی فروش انحصاری

-        دریافت ۲ درصد از قیمت فروش به عنوان کارمزد

-        دریافت ۳۰ درصد از هزینه‌های دفتر از شرکت خارجی

بنابراین سه هدف اصلی مذاکره‌کننده، در قالب دو دسته پیشنهادی آماده شده است و او در طول مذاکره می‌کوشد به یکی از دو بسته دست یابد.

در تعیین اهداف به نکات زیر توجه داشته باشید:

-        اهداف با آرزوها فرق دارند. همه ما آرزوهای زیادی داریم اما در هنگام تعیین هدف برای مذاکره، باید واقع‌بین باشیم و چیزی را به عنوان هدف در نظر بگیریم که دست یافتنی باشد،‌ وگرنه مذاکره با احتمال زیاد به بن‌بست خواهد رسید.

-        اهداف باید مشخص و قابل اندازه گیری باشند. بنابراین اهدافی نظیر «خرید خودرو به پایین‌ترین قیمت ممکن» و یا «گرفتن نوعی از وام که اقساط آن از درآمد ماهیانه ما کمتر باشد»، اهداف خوبی نیستند. در صورتی که اهداف مذاکره را شفاف و قابل اندازه‌گیری تعیین نکنید، درک اینکه آیا پیشنهاد طرف مقابل می‌تواند این اهداف را تامین کند یا خیر کار دشواری است.

-        برای اهداف حد و مرزی وجود دارد. برخی از عواملی که اهداف را محدود می‌کنند عبارتند از:

o      انتخاب جایگزین مذاکره برای طرف مقابل: مثلا اگر طرف اروپایی، ‌قبلا پیشنهادی برای نمایندگی فروش با کارمزد ۵ درصد داشته باشد، شرکت جدید نمی‌تواند با همان شرایط قبلی، کارمزد بیشتر از ۵ درصد را طلب نماید.

o      انتخاب‌های جایگزین مذاکره شما: اگر شرکت شما بتواند نمایندگی فروش شرکت مشابهی را با ۴ درصد کارمز دریافت کند، قطعا حاضر نخواهد بود در این مذاکره، کارمزدی کمتر از ۴ درصد را بپذیرد.

o      عرف: اگر عرف در صنعت ما کارمزد ۵ درصد است، هدف‌گذاری برای عددی بیشتر از این پذیرفته نیست و ممکن است طرف مقابل ما را انسانی سرسخت و لجوج و غیر منطقی تلقی کند.

o      محدودیت‌های قانونی درون/ برون سازمانی: گاهی این قوانین باعث ایجاد محدودیت در تصمیم‌گیری برای طرف مقابل می‌شود. مثلا اگر طبق قوانین داخلی شرکت، اعطای نمایندگی انحصاری بلندمدت را در هر شرایطی ممنوع بداند. این چنین محدودیت‌هایی به سادگی قابل تغییر نیستند و باید وجود آنها را بپذیریم و در زمان برنامه‌ریزی برای مذاکره مورد توجه قرار دهیم.

-        معمولا اهداف قابل معامله‌اند. در مثال نمایندگی، میزان کارمزد و قبول بخشی از هزینه‌های دفتر در ایران، مثالی از دو هدف قابل معامله هستند. در صورتی که شرکت اروپایی بپذیرد که سهم بیشتری از هزینه‌های دفتر را بپردازد، احتمالا طرف ایرانی حاضر خواهد بود کارمزد کمتری به ازا هر فروش دریافت نماید.

تمرین:

آخرین مذاکره کاری یا شخصی که انجام داده‌اید را در نظر آورید. آیا پیش از حضور در این مذاکره، برنامه‌ریزی کرده‌ بودید؟

اهدافی که برای این مذاکره می‌توانستید در نظر بگیرید را مکتوب نمایید.

 

امین تجملیان